راز گل سرخ .....*** | ||
|
آهم که هزار شعله در بر دارد / صد سلسله کوه را ز جا بر دارد من رعدم و میترسم اگر آه کشم / سرتاسرِ آسمان ترک بر دارد . . .
بی سر و پایم سر وپایم توباش مانده ی راهم ره و هادی تو باش گر برهند عالم و آدم ز من آبر و عزّت و جاهم تو باش . . .
?
گـفـت : بـگـو ضـمـایـر را گـفـتـم : مــَن مـَن مـَن مــَن مَــن مــَن گـفـت:فــقـط مــن ؟
گـفـتـم: بـقـیـه رفـتـه انـــد . . .
? ? ? ? ?
به کودکی گفتند عشق چیست ؟ گفت بازی به نو جوانی گفتند عشق چیست ؟ گفت رفیق بازی آهی کشید و سخت گریست
? ? ? به او دو گل رز بده ، رو هر گل هم نوشته ای بزار. رو اولین نوشته بنویس به زنی که عاشقشم، و روی دومی بنویس به بهترین دوستم... ?
عشــق اگــر خـط مــوازی نیسـت،چیسـت؟
?
بیچاره دخترها ؟!!بیچاره دخترا اگه خوشگل باشن می گن عجب جیگریه! ?
اگه زشت باشن می گن کی اینو می گیره! اگه تپل باشن می گن چه گوشتیه! اگه لاغر باشن می گن چه مردنیه! اگه مودبانه حرف بزنن می گن چه لفظ قلم حرف می زنه! اگه رک و راست باشن می گن چه بی حیاست! اگه یه خورده فکر کنن می گن چقدر ناز می کنه! اگه سری جواب بدن می گن منتظر بود! اگه تند راه برن می گن داره می ره سر قرار! اگه اروم راه برن می گن اومده بیرون دور بزنه ول بگرده! اگه با تلفن کارتی حرف بزنن می گن با دوست پسرشه! اگه خواستگارو رد کنه می گن یکی رو زیر سر داره! اگه حرف شوهرو پیش بکشه می گن سر و گوشش می جنبه ! اگه به خودش برسه می گن دلش شوهر می خواد می خواد جلب توجه کنه ! اگه............چکار کنه بمیره خوبه؟
توی شهر خسیس ها قیمت بلیط اتوبوس از ۲۵ تومان به ۵ تومان می رسه.
همه اعتراض می کنند. ازشون می پرسن : چرا اعتراض می کنید ؟
می گن: ما تابه حال وقتی پیاده روی می کردیم ۲۵ تومان به نفع مان می شد،
ولی حالا فقط ۵ تومان به نفع ما می شه!! ?
به غضنفر می گن: اگه سردت بشه چه کار می کنی؟ می گه: می رم نزدیک بخاری. میگن: اگه خیلی سردت بشه چی ؟ میگه: به بخاری می چسبم . میگن : اگه خیلی خیلی خیلی سردت بشه چی؟ میگه : حوب معلومه ، بخاری رو روشن می کنم.!! ?? ? ? ? ? ?
داروغه بغداد در میان جمعی مدعی شد که تا کنون هیچ کس نتوانسته او را گول بزند، به داروغه گفت: گول زدن تو بسیار آسان است ولی به زحمتش نمی ارزد.
و آنگاه داروغه دریافت که چه آسان از یک دیوانه گول خورده است. ? جمعی زیر درختی نشسته بودند. بهلول را دیدند که از آنجا عبور می کرد. با هم گفتند: بیایید بهلول را مسخره کنیم. پس جملگی برخاسته نزد بهلول آمدند و گفتند: …
درهم ها را گرفت و در آستین پنهان نمود. ? روزی بهلول بر هارون وارد شد. در حالی که در میان عمارت مجلل و نوساز خود مشغول گردش و تفریح بود از بهلول خواست که چند جمله جالب روی این بنای جدید بنویسد. بهلول روی بعضی از دیوارها نوشت ……
گچ را بالا بردی ولی نصّ و فرمایش پیغمبر را پایین آوردی. و اگر از مال دیگران است بر دیگران روا داشته ای و خداوند ظالمان را دوست ندارد. ای به دنیا بسته دل خافل ز عقبایی چرا؟ ?
هارون الرشید از بهلول پرسید : دوست داری خلیفه باشی؟ بهلول گفت : نه !
از آن رو که من به چشم خود تا به حال مرگ سه خلیفه را دیده ام، ولی تو که خلیفه ای مرگ دو بهلول را ندیده ای. ?
یکی از غلامان هارون ، ماست خورده بود مقداری از ماست به ریشش ریخته شده بود. بهلول از وی پرسید : چه خورده ای ؟ …
بهلول و حکم خوردن انگور روزی یکی از دوستان بهلول گفت من اگر انگور بخورم حرام است؟
بهلول گفت: نه گفت: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم حرام است؟
بهلول گفت: نه پس چگونه است اگر انگور را درون خمره ای بگذاری و در زیر آفتاب قرار دهیم حرام میشود؟
نگاه کن: من مقداری آب روی صورت تو میپاچم؟
آیا دردت می آید. گفت: نه گفت: حال مقداری خاک نرم بر گونه ات می پاشم ؟ آیا دردت می آید؟
گفت: نه سپس بهلول خاک و آب گلوله ای گلی درست کرد!
و برسر مرد کوبید! مرد فریاد کشید: سرم شکست!
بهلول با تعجب گفت: چرا من که کاری نکردم این گلوله همان مخلوط آب و خاک است
و تو نباید احساس درد کنی! اما من سرت را شکستم تا تو دیگر نخواهی احکام خدا را بشکنی!
? |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |